شيريني ديدار بعداز فراق تو را انتظار ميكشم  دوري از تو برايم سخت بود و

 

 ملال اور اما شيريني  خنده هايت  تحمل فاصله ها را برايم اسانتر ميكرد 

   

حالا ديگرنزديك به توام  وجود نازنينت را حس ميكنم  خاطرات تلخ تنهايي و

 

 روزهاي  تكراري و بي كسي ام را دراين شهر از ياد برده ام   

 

   اينجا هوايش بوي تو رادارد  هر سو كه مينگرم توراميبينم كه لبخند به لب

 

 ايستاده اي و با چشمانت مرا فراميخواني همان چشماني كه شب وروز

 

هجرانشان رادر اشك نگاهم بر قلبم ميريختم 

 

چه شبها كه روياي دستان پرمهرت  خواب از چشمانم مي روبود و در دل

 

ظلمت شب تو را فرياد ميزدم

 

اري نازنينم   قلبم را به توباخته ام  قلبي كه زخم خورده  دشنه داغ بي وفايي

 

است  و ابراز علاقه تو مرحمي است  بر دردهاي ان.

 

حلقه عشقت بوسه گاه  لبهاي داغ من است         چه ساده عاشقت شدم .

 

صبورانه ميگذرانم اين چندروز را تا دوباره  جان بگيرم از ديدار تو.....